-
۲۰۱
اگر انسان ببيند يك حاكم، به نام اسلام، عهد خدا را مىشكند، ظلم مىكند، با پيغمبر مخالفت مىكند، و امثال اينها، و انسان سكوت محض بكند، اين ديگر جاى بخشش در قيامت ندارد: «كانَ حَقَّاً عَلى اللهِ». يعنى مسلّماً و قطعاً خدا اين كار را انجام مىدهد. و بعد مىفرمايد «أنَّ هؤلاءِ لَزِموا طاعَةَ الشَّيطانِ، وَتَوَلَّوا عن طاعَةِ الرَّحمن»؛ كسانى كه در برابر حاكم ظالم سكوت مىكنند، از ملازمين شيطان هستند كه اطاعت از شيطان کرده و اطاعت خدا را كنار مىگذارند، «وأظهَروا الفَسادَ، وَعَطَّلُوا الحُدودَ... وَأحَلُّوا حَرَامَ اللهِ، وَحَرَّموا حَلالَه» اظهار فساد مىکنند و حدود را تعطيل کرده و حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال مىنمايند. بعد امام حسين(عليه السلام) مىفرمايد اين كلام پيغمبر است و به مردم مىفرمايد «أَيُّهَا النَّاس» چه كسى در ميان جامعه، در زمان ما، احقّ و سزاوارتر از من است كه به اين كلام رسول خدا عمل كند.(1)
پس مسلّماً ثابت مىشود كه انگيزه قيام يك دستور شخصى از جانب خداوند به حضرت نبوده است؟
بله! ببينيد وقتى ما اين جملات را مىبينيم، روشن مىشود كه مساله، دستور شخصى نبوده چون مىفرمايد «مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِرا»؛ يعنى همه مردم بايد مخالفت كنند و اين دستور اختصاص به من نوه پيامبر ندارد، ولى من سزاوارترم. من براى حفظ سيره پيامبر و دين جدّ خودم، تكليفم از شما بيشتر است. اين تكليف براى من از شما بيشتر است، اما معنايش اين نيست كه شما تكليف نداريد، بلكه شما هم تكليف داريد و همه بايد به اين تكليف عمل كنند؛ بنابراين، چون هيچ معروفى بالاتر از دين نيست و هيچ منكرى
1. مکاتيب الائمة، ج3، ص143.
-
۲۰۲
بالاتر از تغيير دين نيست. با روى كار آمدن يزيد، دين كاملاً تغيير پيدا مىكرد و هيچ منكرى بالاتر از اين نبود؛ لذا اباعبدالله(عليه السلام) همين را به عنوان يكى از ملاكهاى قيامشان قرار دادند.
اباعبدالله مىفرمايد: «مَا الْإِمَامُ إِلَّا الْعَامِلَ بِالْكِتَاب»؛(1) يعنى آن كسى كه مىخواهد امام مسلمين باشد، بايد عامل به كتاب باشد. «الْقَائِمَ بِالْقِسْطِ الدَّائِنَ بِدِينِ الْحَقِّ الْحَابِسَ نَفْسَهُ فِى ذَاتِ اللَّه»؛ يعنى آن كسى كه مىخواهد خليفه مسلمين باشد بايد قرآن را بفهمد. يزيدى كه يك نقطه از قرآن را نمىفهمد چطور مىخواهد خليفه مسلمين باشد؟ يزيدى كه تمام زندگىاش را فسق و فجور و ظلم و جور تشكيل داده، چگونه مىتواند خليفه مسلمين باشد؟ امام مسلمين بايد عادل باشد و مردم را به دين حق دعوت کند و خودش را دائما در مقابل ذات پروردگار ببيند.
در زمان غيبت هم افرادى که به عنوان نوّاب عامه حضرت ولى عصر(عج) هستند، بايد در يك مرتبه نازلترى، اين عناوين را داشته باشند و عنوان مهم آن «الْحَابِسَ نَفْسَهُ فِى ذَاتِ اللَّه» است يعنى جز خدا، هيچ چيزى در زندگى او نباشد. خواب او، خوراك او، حرف او، نگاه او، تمام اینها رنگ خدايى داشته باشد، هيچ گاه به فكر اين كه خودش را برتر از ديگران بداند، یا زور و ظلم به دست او محقق شود، نباشد. در هر قضيه اى و در هر واقعهاى ببيند خدا چه مىخواهد.
1. وقعة الطف، ص96.
-
۲۰۳
-
۲۰۴
فصل سوم
نـوشتـار
-
۲۰۵
-
۲۰۶
پیرامون اعتبار زیارت ناحیه مقدسه
محضر شریف حضرت آیتالله حاج شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی(دامت برکاته)؛ احتراماً با توجه به مطالبی که پیرامون سند زیارت ناحیه مقدسه مطرح میشود، مستدعی است نظر شریف خود را در این مورد مرقوم فرمایید. با تشکر.
بسم الله الرحمن الرحيم
در مورد زيارت اول ناحيه مقدسه(1) چند نکته را بايد توجه داشت:
1. اين زيارت مورد توجه و اعتناء بزرگان از محدثين و فقهاء بوده است و حتى برخى از فقها به برخى از فقرات آن در مسائل فقهى استناد جسته و به آن فتوى دادهاند.
2. ابنمشهدى که از علماء بزرگ است، اين زيارت را در المزار الکبير نقل نموده و در مقدمه آن آورده است: «فَإِنِّى قَدْ جَمَعْتُ فِى كِتَابِى هَذَا مِنْ فُنُونِ الزِّيَارَات.... مِمَّا اتَّصَلَتْ بِهِ مِنْ ثِقَاتِ الرُّوَاةِ إِلَى السَّادَات».
اين عبارت ظهور بسيار روشنى در توثيق همه رواتى که در سند اين روايات هستند دارد و علت عدم ذکر آنها و مرسل بودن به
1. المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص 496.
-
۲۰۷
جهت وضوح وثاقت همه آنان، نه فقط نزد وى، بلکه نزد جميع محدثين است و بسيار بعيد است مراد وى از ثقات الرواة، ثقات در نزد خودش باشد. بنابراين، آنچه را که برخى پنداشتهاند که مقصود ابن مشهدى، توثيق مشايخ بلاواسطه است، صحيح نيست و بسيار دور از عبارت و اذهان است و اگر مراد وى اين بود، لازم بود به اين مطلب تصريح مىنمود و مشايخ بلاواسطه را از غير آنها جدا میساخت. بنابراين، عبارت ظهور در اين دارد که همه رواة اين روايات در نزد همه يا غالب اهل فن از ثقات هستند و از جهت اشکال ديگر که ابنمشهدى از متأخرين است و توثيق اينان حجيت ندارد هم پيش نمىآيد، گرچه در محل خود روشن نمودهايم که توثيق متأخرين تا مادامى که با قدح قدماء معارض نباشد معتبر است.
3. شيخ مفيد در مزار قديم در آغاز اين زيارت فرموده: زيارة اخرى فى يوم عاشوراء برواية اخرى. اين عبارت دلالت روشنى دارد که اين زيارت در نزد ايشان از طريق امام معصوم(عليه السلام) وارد شده است. علاوه ايشان در ابتداى کتاب فرموده است: اين منتخب براى ادعيه مأثوره و اقوال مرويه وضع شده است و اين عبارت هم دلالت روشنى بر مدعى دارد که در نزد ايشان صدور اين زيارت از امام معصوم(عليه السلام) ثابت است.
4. بايد توجه داشت که داعى و انگيزه بر جعل يا کذب در ادعيه خصوصاً در زيارات و بالاخص در اين زيارت منتفى است و اگر ابن مشهدى ادعا کند که رواة در اين زيارتها و دعاها و نظاير آنها که مرتبط به فروع و احکام و اعتقادات نيست، همه موثق هستند نبايد استبعاد نمود.
-
۲۰۸
5. زيارت ناحيه مقدسه ويژگىهاى منحصر به فردى دارد:
الف. در اين زيارت ذکر مصائب امام حسين(عليه السلام) به طور دقيق و گسترده بيان شده که در هيچجا به چشم نمىخورد.
ب. اين زيارت داراى مضامين عالى و اطلاعات دقيق و معارفى بلند است و علاوه بر اينکه پرسوز و گداز است، مرثيهاى پرمحتوا و معرفتافزا و مسئوليتآفرين است.
بنابراين، زيارت ناحيه مقدسه يک مقتل مأثور است و صدور آن از فرد عادى بسيار بعيد است و بايد از لسان شخصى که محيط بر همه خصوصيات عاشورا و حوادث کربلا است صادر شده باشد.
والله العالم
محمدجواد فاضل لنکراني
محرم الحرام 1432 -
۲۰۹
پیرامون لعن و استحباب آن
زيارت يكى از راههاى بسيار مؤثّر و مفيد در برقرارى ارتباط معنوى و قلبى و دينى با سرچشمه همه حقيقتها يعنى حضرت حقّ ـ جلّ و علا ـ است، اگر براى حضور در مشاهد شريفه و بقاع متبرّكه انبياء و اوليا، راه مىپيماييم و هنگام حضور در مزار پاك آنان متنى را به عنوان زيارتنامه قرائت مىكنيم، همه و همه براى تكميل مراتب توحيد و تقويت ايمان و يكتاپرستى و تقرب جستن به حق تبارك و تعالى است. يكى از مضامين مهم اين متون، اظهار عبوديت و بندگى، و بىزارى از شرك و دوگانهپرستى است، و چهبسا بتوان گفت اين آموزه و پيام، روح همه زيارتنامهها است. زائر به هنگام حضور و زيارت در انديشه آن است كه جان خويش را به بالاترين درجه عبوديت زينت بخشد و آن را از هرگونه كدورت و آلودگى پاك و منزّه سازد.
سخنى پيرامون لعن
روشن است توحيد خالص، مقرون به محبّت خداوند و برائت از هر چيزى است كه به عنوان باطل و دشمن حقّ شناخته مىشود، از
-
۲۱۰
متون قرآنى و روايى كاملاً استفاده مىشود كه راه رسيدن به محبّت خدا، داشتن محبّت انبياء و اولياى اوست، بلکه بدون آن هرگز محبّت خدا امكانپذير نمىباشد.
زائر با اظهار دوستى و موالات نسبت به انبيا و ائمه معصومين(عليهم السلام) و نيز تنفّر و بىزارى از دشمنان آنان، خود را به خداوند متعال نزديك مىسازد. ترديدى نيست كه فهم درست حقيقت زيارت آنگاه ميسّر خواهد بود كه معنا و حقيقت امامت را درك کرده باشيم. مىتوان گفت زائر به هنگام زيارت، خود را در محضر آن معصوم مىبيند و او را آگاه بر باطن و درون خود مىيابد: «وَ أَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَكَ وَ خُلَفَاءَكَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ أَحْيَاءٌ عِنْدَكَ يُرْزَقُونَ يَرَوْنَ مَقَامِى وَ يَسْمَعُونَ كَلَامِى وَ يَرُدُّونَ سَلَامِي». گويا زائر حضورى چهره به چهره با شخصيّتى که او را زيارت مىکند، دارد؛ و معتقد است كه او از اين جهت كه از برترين بندگان صالح خدا است، مىتواند بين او و خدا وسيله باشد و به آيه شريفه (وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الوسيلة)(1) عمل مىنمايد.
در ميان زيارتهاى ائمه طاهرين(عليهم السلام)، زيارت معروف عاشورا، علاوه بر آنكه به تصريح برخى از بزرگان مانند مرحوم حاجى نورى عنوان حديث قدسى دارد، از ويژگىهاى خاصى برخوردار است؛ مضامين بسيار مهم و ظلمستيز آن، مسؤوليت در برابر احياى دين و مقابله با بدعتگزاران در دين و نيز عظمت مصيبت روز عاشورا، ـ به نحوى كه اين مصيبت بر تمام اهل زمين و آسمان بسيار گران بودـ ، از جمله ويژگىهاى آن است.
1. سوره مائده، آيه 35.